فیلمِ پسر دلفینی، انیماتوری که فقط انیماتور است…
پسر دلفینی / خاستگاه
دیروز سه شنبه 22 شهریور ماه 1401 بود. خواهرم را به سینما بردم تا “پسر دلفینی” را ببیند. کارتونی که این روز ها تبلیغش را همه جا میشود دید. از بیلبور های شهرداری گرفته تا تبلیغ های صدا و سیما. پسر دلفینی با یک پروموشن پر سر و صدا همه نگاه ها را به خودش جلب میکند. مگر تا به حال چند انیمشن ایرانی برای کودکان ساخته شده؟ فکر نمیکنم کارهای با کیفیت و شاید مشابه داخلی به تعداد انگشتان دست برسد. شاهزاده روم، فیلشاه و احتمالا چند تای دیگر. من هر دوی این انیمشن های مذکور را دیده ام. به نظرم خوب بودند. این انتظار ذهنی من بود که پسر دلفینی هم در همین سطح کاری انجام بدهد…
خواهرم 7 ساله است. سانسِ 15:10 هم پر بود از دختر و پسر های 7 ساله که با مادرشان به سینما آمده بودند.
فیلم خوب نبود. بچه ها را جذب نمیکرد. بزرگتر ها را خسته میکرد. انگار طرح داستان را یک بچه دبستانی ریخته و فیلمنامه اش را هم دوستش نوشته. نه اسطوره خاصی داشت، نه اشاره به فرهنگ خاصی داشت. فاقد هرگونه تعلیق، پرداخت کاراکتر و… هیچ کدام از معیار هایی که یک فیلم خوب باید داشته باشد را نداشت. طبیعتا پسر دلفینی را با “نمو” مقایسه نمیکنم. وقتی انیمشن های مشابه داخلی را هم که کنارش میگذارم، این کارتون حرفی برای گفتن ندارد…
اگر دقت کرده باشید من در بند بالا حرفی از کیفیت بصری کار نزدم. مسائل فنی کار، از قبیل چهره پردازی، جلوه های ویژه و… خوب بود. بعضی از نقاسط فیلم فریم ریت پایین می آمد، ولی در مجموع خوب بود…
هزینه فیلم پسر دلفینی آنگونه که ویکی پدیای فارسی نوشته است چیزی معادل 15 میلیارد تومان است. انیمیشنی پر زرق و برق ولی پوک… از زرق و برق این ماجرا میشود به آوردن خواننده ای برای خواندن چند سکانس نامربوط هم اشاره کرد.
در هر صورت من با فیلم کاری ندارم. تنها این را بگویم که وقت خودتان و بچه را بیهوده تلف نکنید. این فیلم فاقد هر گونه چیزِ به درد بخوری برای کودک شماست. به جایش میتوانید فیلم های دیگری را در کنار هم در منزل ببینید و لذت ببرید!
من اینجا میخواهم از انیماتور بنویسم و شباهتش با خودِ ما…
انیماتوری که فقط انیماتور است
ویکی پدیای فارسی در خصوص انیماتور (برگردان فارسی آن میشود “پویانما”) اینگونه نوشته است:
پویانما
یک هنرمند است که با ایجاد تصاویر به نام قاب یا فریم و فریمهای کلیدی که شکل یک توهم حرکتی به نام پویانمایی که با سرعت بالایی نمایش داده میشود. پویانما میتواند در زمینههای گوناگون از جمله فیلم، تلویزیون، بازیهای ویدیوئی و اینترنت کار کند. معمولاً، یک قطعه پویانمایی نیاز به همکاری چندین انیماتور دارد. روش ایجاد تصاویر یا فریم برای پویانمایی یک قطعه بستگی به سبک هنری و حوزه کاری پویانماها دارد.
پویانما کارش را در انیمیشن پسر دلفینی خوب اجرا کرده بود. ولی سوال اصلی این است که چرا برای چنین فیلمنامه و داستان ضعیفی انیماتوری باید وقت بگذارد و آن را زنده بکند؟
انگیزه هایی که ما را به انجام کارهایی که دوستشان نداریم سوق میدهد، زیادند. مسائل مالی، شهرت، شبکه، منافع بلند مدت و… بیایید این مفروضات را کنار بگذاریم.
فکر کنیم که هیچ یک از مسائل بالا در این موضوع دخیل نیستند. خیلی از مواقع ما کارهایی را برعهده میگیریم که خوب بلدیم چگونه آن بدهیم. اتفاقا آن کار را هم خوب انجام میدهیم. ولی سیستم متشکل از صدها جز دیگر و ارتباطات بین آنهاست. این اشتباهی است که خیلی از ما انجام میدهیم. در سیستم اشتباه، کار درست را انجام میدهیم. شاید از هیچی بهتر باشد ولی همان وقت در سیستم درست، نتیجه بهتری دارد.
انیماتوری که فقط انیماتور است، فیلمنامه را نمیفهمد، جزییات را نمیفهمد، شخصیت پردازی را نمیفهمد. احتمالا مثلِ من و تو سر از این چیزها در نمی آورد یا نمیخواهد که در بیاورد.
معلمی که فقط معلم است، کارمندی که فقط کارمند است و… برای همه این ماجرا صدق میکند. برای معلمی که فقط معلم است؛ حتی اگر بهترین معلم ایران هم باشد خطر جایگیری اشتباه است…
جدای از جا گیری اشتباه انیماتوری که فقط انیماتور باشد، احساس را درست از آب در نمیاورد، کلام را خوب منقعد نمیکند و… مثل پسر دلفینی…
انیماتوری که فقط انیماتور است و خودش را جدای از یک سیستم تصور میکند، محکوم به شکست است؛ ولو اگر بهترین آن کار باشد… همه ما جزئی از سیستم های مختلف هستیم، سیستمِ دانشگاه، سیستمِ خانواده، سیستم کشور و… هرگاه خودمان را بازیگری خارج از سیستم تصور کردیم؛ احتمالا شکست خواهیم خورد…