معاونیان، کریمی و نذری
- روزنویس
- 31 مرداد 1401
بگذارید از اینجا آغاز بکنم. من تا به حال پا منبری کسی نبوده ام ولی به قطع اگر از من لیستی از سخنرانان مذهبی میخواستید؛ آقای معاونیان در 5 تای اول جای داشت. علی کریمی را آنگونه که باید و شاید نمیشناسم، میانه خاصی با فوتبال ندارم، صرفاً صفحه مجازی اش را گاهی برانداز میکنم و اخبارش اگر سر و صدا کند به گوش میخورد.
در خصوص امام حسین اما موضع مشخصی دارم. من الآن یک آدم معتقد هستم. در مقام دفاع یا هر چیز دیگری هم نیستم. صرفا خواستم موضعم را مشخص کرده باشم.
این جنجال پیش آمده چند فریم دارد. این فریم ها کنار یکدیگر معنی پیدا میکنند و مانند هر شکل منسجم دیگری، قطعات پازل باید در جای خود و در کنار هم قرار بگیرند تا تصویر معنا داری بسازند.
فریمِ صفرِ علی کریمی
علی کریمی را بواسطه فوتبال زیبایی که بازی میکرد و جادوگر بودنش، فعالیت های دیگرش مثلا در انتخابات فدراسیون و آن رای نیاوردن جنجالی اش و کاریزمای خاصش، دوست داریم. سن من خیلی یاری نمیکند ولی با همین یاری نکردن هم نگاه مثبت مردم به علی کریمی و وجهه مثبت او در ذهن مردم را میبینم. استوری های علی کریمی گاهی اعتراضی و غیر مستقیم است. حرفش را میزند لحن گفتارش هم بعضاً جالب نیست؛ موج هیجان به شدت در نوشته هایش مشهود است؛ او فقط میخواهد اعتراضش را بگوید. اعتراضات به هر جایی که به نظرش نامعقول بیایید که گاهی با چاشنی شیطنت هم همراه است. علی القاعده چند مورد از این حرف ها هم باید به جایی مثل نذری و… برسد. عیبی هم ندارد.
فریمِ صفرِ حامدرضا معاونیان
برخلاف آنچه اکثر مردم در خصوص معاونیان فکر میکنند؛ معاونیان وابسته به حکومت
نیست. موضعش حداقل در این مورد مشخص است. اگر پای سخن ایشان بنشینید یکی درمیان
شعر و مَثَل است که میشنوید. معاونیان علاوه بر اینکه شاعر است خوشنویس هم هست؛
طبع هنری زیادی دارد. اما متاسفانه زبان معاونیان تند است. اینبار بود که این تند
بودن زبان معاونیان خبرش بالا گرفت وگرنه نمونه های متعددی از دردسر آفرینی های
ایشان را میتوانم همینجا بگویم. یکی از آنها بر میگردد به حدود 4 سال پیش که در
مراسم عمومی ایام فاطمیه در مدرسه ما، که مدیر مدرسه دیگری را مورد خطاب قرار داد
و او را با لحن بسیار بدی سروشی نامید و… از آنجا شد که دیگر مدیر مدرسه ما
ایشان به عنوان سخنران در مراسم نپذیرفت. مدیر مدرسه ما چند روز بعد با گل به محضر
مدیر مذکور رفت و مسئله را تلطیف کرد. اگر اشتباه نکنم ایشان در همان سال شهرداری
را هم از بالا تا پایین شستند. خلاصه نمونه برای از کوره در رفتن جناب معاونیان
زیاد است ولی این یکی بود که کار را خراب کرد. ولی آنچه در خصوص معاونیان قطعی است
این است که؛ معاونیان تعلقات حکومتی ندارد!
فریم اول: استوری علی کریمی
متن دقیق استوری کریمی را به خاطر ندارم ولی آنچه در چند خبرگزاری درج شده بود و آنچه من در ذهنم داشتم چنین متنی بود :
میلیاردها تومان خرج میکنیم نذری بدهیم و در پایان… آرزوی شفای بیماری را داریم که برای نداشتن پول میمیرد. التماس ...
علی کریمی
شاید در نوشته ای بعدا در خصوص اصل این سوال و چند و چونِ بررسی آن صحبت کردم؛ اما آنچه اینجا برایم مهم است گذاشتن قطعات پازل در کنار یک دیگر است.
این استوری در نگاه اول زننده است. یعنی حتی به نظر میرسد در درون خودش طعنه ای هم دارد. چیزی که بدیهی است این است که جملاتی از این دست قشر مذهبی و علی الخصوص منبری ها را قلقلک میدهد! پس به نظرم بدیهی است که بعد از چنین نطقی باید انتظار پاسخ داشت.
فریم دوم: واکنش معاونیان
از قضا آن تکه از سخن جناب معاونیان را داریم. الحمدلله به کمک رسانه ها تا آنجا که جا داشته دست به دست شده است. اگر فیلم این ماجرا را ندیدید شاید برخی از حرف هایم برایتان مبهم به نظر برسد. لینک سخنرانی را برایتان قرار میدهم.
یک بیشرفی! نادان احمق! الدنگ سلبریتی! خود بیشرفت!
حامدرضا معاونیان
این فیلم 1:43 ثانیه است. از قضا جواب استوری علی کریمی از 1:20 شروع میشود… آنچه کار را خراب میکند هم تا 1:20 اتفاق میافتد. آن 1:20 ثانیه باعث میشود که به جای اینکه شبهه جواب داده شود علی کریمی زیر سوال برود! پس طبیعی است اگر علی کریمی ناراحت بشود. پاسخ این شبهه یا سوال را وقتی به اینگونه جواب میدهید باید منتظر اتفاقاتی از نظیر پخش شدن کمک هایی که کریمی به دیگران کرده یا اختلاس هایی که روحانیت تا به اینجا کرده یا پاکت فلان کس و… باشید. این راه و روش سوال به شبهه نیست! هر کس که سوالی داشت لزوما دشمن نیست. حتی اگر سوالش را به لحن بدی هم منتشر کرد باز هم لزومی ندارد که فرد مرتد شده باشد که شما اینگونه برخورد میکنید. نذری هم از شعائر الهی نیست که بخواهید اینگونه برایش برآشفته بشوید؛ میتوان بر سر این موضوع کاملا منطقی صحبت کرد. این سوال جواب دارد؛ البته که جوابش یک جواب خطی و مستقیم نیست. همانطور که گفتم، قصد دارم در مقاله دیگری به جواب این سوال بپردازم.
فریم سوم: واکنش علی کریمی
علی کریمی احتمالا با اندکی تاخیر این فیلم به دستش رسیده. این امر طبیعی است. معاونیان مخاطبین خاص خودش را دارد، آنقدر حرف هایش به صورت عمومی پخش و پلا نمیشود ولی این یکی شد. علی کریمی واکنشی نشان داد که باعث شد اولین گل پیروزی را بزند. استفاده از ابزار مقبولیت در برابر منفوریت. سخن جناب معاونیان اشتباه بود و یک اشتباه خیلی بد هم بود. به کارگیری این ادبیات همانطور که در “فریم دوم” هم گفتم کار درستی نبود. علی کریمی هم ابتدا به ساکن در جواب چهارتا چیز دیگر بار معاونیان کرده و سپس کار را به مردم واگذار کرد. امرور ساعت 11:23 دقیقه روز 29 مرداد ماه 1401 است و در زیر آن پست علی کریمی 1.147.258 لایک و 378.536 کامنت درج شده است. این یعنی استفاده درست و به جا از قدرت مردمی. و مهر تایید زدن بر اقدام متقابلی که انجام داده ای. البته که احتمالا اگر حق با معاونیان هم بود و کریمی چنین کارزاری راه می انداخت، مردم باز هم به معاونیان میتاختند(البته شاید با قدرتی کمتر)!
بى شرف تو دوزارى هستى كه به اسم اسلام هر زر مفتى ميزنى،در پايان هم جربزه اينو ندارى كامنت و تگ هاتو باز بزارى تا مردم نظر بدن!!؟؟ ولى من كامنتم رو باز ميزارم تا مردم نظرشونو در مورد منو تو بدن!! بسم الله
علی کریمی
فریم چهارم: واکنش آقای معاونیان
این واکنش احتمالا از چشم دیگران دور ماند. خدا را شاکرم؛ چون این جوابیه جناب معاونیان بدتر از سخن اصلی بود و پتانسیل درگیری بیشتری را داشت. البته که ماجرا تا جایی پیش رفت که معاونیان مجبور به پرایوت کردن پیج شد. صوت جوابیه جناب معاونیان را پیدا نمیکنم قصد هم ندارم دوباره بر طبل این ماجرا بکوبم. اما مضمون آچه در جوابیه گفتند این بود که:
در روز عاشورا وقتی عمر سعد به لشکر سید الشهداء علیه السلام تعرضی کرد (دقیقش را یادم نمی آید که در چه خصوص بود) جناب حبیب ابن مظاهر وی را "حمار" خطاب کردند.
مضمون سخن جناب معاونیان
از اینجا به بعدش را دارم نقلِ باز میکنم از یکی از اساتیدم.
علی القاعده چیزی که مشخص و معین است این است که نه حامدرضا معاونیان در جایگاه حبیب است و نه علی کریمی در جایگاه عمرسعد. تازه بعید میدانم عرض اینستاگرام همان عرض کربلا باشد! لذا این ماجرا چیزی بجز توجیه برای کار غلط و زیر بار نرفتن اینکه اشتباه کرده اند؛ نیست. بماند که حبیب نیز معصوم نیست و این نقل هم خیلی معتبر نیست.
کسی در مقابل امام حسن علیه السلام فحش داد و امام حسن به جای اینکه مقابله به مثل بکنند یا مجازاتش کنند به وی گفتند: تو در اين شهر غریب هستی، اگر منزل ندارى، منزل ما متعلق به تو است، اگر بدهكارى من بدهى تو را قبول می کنم، اگر گرسنه اى تو را سير مى كنم و… چرا جناب معاونیان از این دسته روایات نقل نمیکنند؟ نکند چون رعایتش سخت است…
صراحتا بگویم که شما میتوانید هر کاری به اسم دین انجام بدهید و سپس یک توجیه برایش از متن دین جور بفرمایید. این بدتر از هر چیزی است.
مضمون روایت این است که: روزی کسی به نزد معصوم رسید و گفت کسی هست شراب میخورد و زنا میکند، از آن طرف ابوحنیفه هم هست. کدام یک بدترند؟ امام گفتند ابوحنیفه… (منبع این ماجرا را نیافتم.)
آن که شراب میخورد و زنا میکند خودش را نابود میکند ولی آنکه مسیر دین را تغییر میدهد علاوه بر خودش عده زیادی را نابود میکند… در طول تاریخ اسلام فرقه های مختلف هیچ کدام بدون استدلال، از زیر بته خارج نشده اند. همه توجیه داشته اند. تعدد منابع این اجازه را میدهد که شما هر تفسیر ناروایی را بتوانید به متن دین نسبت بدهید…
بیایید فکر بکنیم که معاونیان به جای اینکه در سخنرانی اش از آن ادبیات استفاده میکرد اینگونه میگفت که:
آقای علی کریمی، عزیزی که بارها دل این مردم را شاد کردی، همه مردم دوستت دارند. کسی که خودم تا حالا چند بار عکست در حال عزاداری برای امام حسین پخش شده. علی آقای عزیز؛ به نظرم یک سوالی رو در صفحه مجازی ات مطرح کرده بودی که برات دغدغه شده بود. احتمالا برای همه ما هم بعضی موقع ها از این دسته سوالات پیش بیاد، و هیچ عیبی هم نداره اگر نقلش کنیم. علی آقا جواب این سوال شما اینگونه است که ... ولی ای کاش این ماجرا را با ادبیاتی کمی بهتر بیان میکردید و...
حامدرضا معاونیان
به نظرتان چقدر میتوانست اثر این سخنرانی با نمونه قبلی اش متفاوت باشد؟ تازه اینجا مستقیما علی کریمی را صدا میزد و نه مثل فیلم قبلی با طعنه و کنایه…
یک نکته ای که الآن در ویراست آخر این نوشته به ذهنم رسید ماجرا حسین دهباشی و حامد کاشانی بود. دهباشی شاید با لحنی بد یک شبهه را وارد کرد و حامد کاشانی با چه ادب و تواضعی درخواست لایو و مناظره به ایشان داد و چقدر مؤدبانه و زیبا این مسئله پیگری شد. فکر بکنید که در آن ماجرا هم قرار بود چنین اتفاقی بیفتد… حتی یکجا که کاشانی کمی لحنش ناخواسته تند شد بلافاصله عذرخواهی کرد. این کجا و آن کجا…
فریم پنجم: واکنش مردم
به جایی رسیده ایم که صرف داشتن عمامه ما را می آزارد. حق هم داریم. ذهنمان شرطی شده است بین لباس روحانیت و هزار فعل قبیح دیگر. از آن ور یکسری هستند که به جهت اینکه کسی لباس روحاینت دارد میگویند: فلانی لباس پیغمبر میپوشد؛ درست نیست “اینگونه” به او بگوییم! سوالی که من دارم این است که معاویه و یزید هم مگر این لباس را نمیپوشیدند. در هر صورت به نظر میرسد که این لباس به خودی خود تقدسی ندارد. از آنطرف لزوما باعث فساد و رانت هم نمیشود.
در “فریم صفرِ معاونیان” گفتم که معاونیان وابسته به حکومت نیست. ولی اینجا به سبب اینکه ظاهرش به مانند برخی بود در آن جبهه گروه بندی شد و کارهای آنور به ایشان تعمیم داده شد. طبیعی است، مردم که نمیروند شجره نامه یا سابقه زندگی طرف را واکاوی بکنند.
وقتی یک منبری بالا میرود باید بداند که مخاطبش تنها آن جمعی که نشسته اند نیستند. آن هم معاونیانی که از خارج و داخل پخش زنده برنامه اش را پیگیری میکنند؛ کسی که قرار است فیلمش بعدا در اینور و آنور به صورت رسمی پخش بشود باید مقتضیات دیگری را رعایت بکند.
مردم ما عصبانی اند و این عصبانیت تنها یک جرقه میخواهد. این جرقه اشتباه معاونیان بود. اشتباهی که واقعا توجیه ناپذیر بود. مردم عصبانی وقتی چیزی میبینند که دیگر صبرشان را میبرد، هجوم می آورند به طرف مقابل، این طبیعی است.
این طبیعی بودن ها را آیت الله ها و حجت الاسلام ها باید بدانند. مطمئنا میدانند ولی همانطور که گفتم همیشه درب دین برای توجیه باز است.
بگذارید حقیقتی را بررسی بکنیم. بر خلاف آنچه رایج است؛ یک روحانی برای آنکه به درجه ای مثل آقای معاونیان برسد سالیان زیادی درس میخواند. شاید بیشتر از هر دکتر و پروفسوری. این قضیه باعث میشود که نوعی “من میدانم و شما نمیدانید” در ذهن ایشان ته نشین بشود و هر از گاهی این ایده دهن باز بکند. این امر باعث میشود که شما کمتر پیش بیاید که از روحانی جماعت بشنوید که اشتباهش را پذیرفته و عذرخواهی بکند. یا جایی از آن دیدگاهی که دارد عقب نشینی بکند و به غلط بودنش معترف بشود. این بد است ولی طبیعی است…
فریم ششم: علی کریمی، مردمی تر و معقول تر از همیشه
علی کریمی در 29 مرداد 1401 استوری میگذارد و آنکاری را میکند که باید. نمیدانم این حرف ها را از ته دل گفته یا برای تمام کردن ماجرایی که از اول برنده اش بوده. بعید میدانم این قلم خود کریمی باشد اما در هر صورت ما که جای قضاوت نیستیم. قدرت عذر خواهی را میبینید؟ به جای اینکه روی کار غلطش آنگونه ماله بکشد، خودش را بسیار ظریف و عاقلانه از جایگاه اتهام خارج میکند. ابتدا حرفش را میزند و در آخر عذرخواهی میکند… هرچند به نظر نمیرسد که این متن با آن متن اول قابلیت جمع شدن داشته باشند ولی همه ما این کار کریمی را میستاییم.
و جالب اینجاست که معاونیان که اکنون پیجش پرایوت است در چند استوری به گونه ای مینویسد که انگار تقصیر تماما از جانب علی کریمی بوده و چقدر کار خوبی کرد که عذر خواهی کرده… حال میگوید باید بیلبور هایی که من گفته بودم سریعتر جمعش کنید را مجددا بر پا بکنید… چشم!
همه ما دید بالا به پایین را دوست نداریم. ما علی کریمی را دوست داریم که خاکی و با مرام است و اینگونه عذرخواهی میکند و نه معاونیانی که حداقل به ظاهر بالای منبر مینشیند و موعظه میکند ولی حداقل به ظاهر خودش…
جواب سوال نذری...
جواب علی خان کریمی که همانطور که گفتم 20 ثانیه انتهایی کلام معاونیان است. ما نذری نمیدهیم که کسی شفا بگیرد. ما نذری میدهیم برای امام حسین؛ او کریم است و اگر لطف بکند توجهی هم به بیماران میکند. این جواب این سوال علی کریمی است.
به نظرم این متن دیگر کشش 1000 کلمه دیگر را ندارد. از آنجا که پاسخ این بحث نذری به نظرم جزو یکی از مصادیقی است که باید به عنوان یک کیس تفکر تحلیلی و انتقادی به آن بنگریم لذا در متنی بعدا در این باب خواهم نوشت.
و درنهایت اگر فریم ها را کنار یکدیگر بگذاریم میبینیم که در جایی بازی ای شروع شد. درجایی که میشد ماجرا ختم به خیر بشود و یکبار هم که شده به نفع مذهبیون کار تمام بشود؛ شاهد این ماجرا نبودیم و دوباره ماجرا برعکس شد. ما مردم، عصبانیت را پس میزنیم و بی ادبی را دوست نداریم، چه برسد که به فردی باشد که با آن سالهاست که خاطره داریم؛ چه رسد به اینکه در منبر امام حسین این حرف ها زده بشود. به نظر میرسد باید روحانیت از آن جایگاه سنخران روی منبر به جایگاه دوست و راهنما در کناره بیاید. همسطح بشود و از جنس مردم بشود…
ختم کلام!
30 امرداد 1401
2 نظر
متن خیلی خوبی بود
خوشحالم که مفید بوده.