تب و بت
این متن همان روز هاست بدون دخل و تصرف.
همه چیز آنگاه شروع میشود که ماهیت پایان مییابد. درک ماهیت را می بازد و چشم سویش را، و امان از رنگ…
اگر خاکستریای در بوق و کرنا بشود و مدام تکرار بشود خیلی سریع یا به سیاه تبدیل میشود یا به سفید.
تکرار باعث میشود تا یک طیف به یک رنگ تبدیل بشود؛ درستتر آن است که بگویم یا سفید یا سیاه. و اینگونه بت ساخته میشود.
و اما مشکل اینجاست که انسانی که طبعش خاکستری و خاکستری پذیر است را در عمق وجودش یک سیاه یا یک سفید جای مینهند، و اینگونه همه چیز را از آن پس دو قطبی میبیند…
درخت دیگر یا سیاه است یا سپید؛ بستگی به این دارد که چه چیز معرفی شود. زمین، آسمان و… همه چیز یا صفر است یا یک.
در بیشتر مواقع همه چیز را سیاه میبینیم مگر یک هالهی ریز که آن را اتفاقا درشت میبینیم؛ جناب بت و دنباله رو هایش را… و اینگونه هر جامعه به دو دسته تقسیم میشود و این دو دسته هر کدام بنا بر خوراکی فکری جهانبینی دارند…
بتها معمولا بسیار سریع بعد از از کار افتادن تغییر رنگ میدهند. اگر سیاه باشند سفید و اگر سفید باشند بالعکس.
این نفس جامعهی هیجان طلب است و ماجرایی که همیشه دست به گریبان آن ها نیز بوده؛ نیاز به یک آقا بالاسر…
این جوشش دو طیف در تاریخ همیشه بودهاست، جوششی که از تَبِ مردم نشات میگیرد و میجوشد. یا فراز یا فرود، یا عروج یا هبوط، یا عالی یا سافل؛ هیچ حد وسطی برای این ماجرای پر هیجان نیست!
و اینگونه رابطهای مستقیم شکل میگیرد بین *تب و بت*…
بت ها شکستی بودند و باور ها ماندگار، چه ساده بود دل ابراهیم … نیچه
کلانتر
انگار انتخاب کلماتم ضعیف بوده. محتوا آنگونه که در ذهنم بوده منتقل نمیشود. قلمم متؤثر از قلم امیرخانی بوده و هست. ولی انگار آن زمان بیشتر فرم تقلیدی داشته تا فرم جوششی. مغز کلام را میپسندم؛ البته که تکراری است. تکرار همیشه بد نیست، از زبان خودم که تکرار میکنم یک حرف تازه میشود. حمید عجمی جمله ای دارد منتسب به عرفا که به نظرم نادرست نیست، میگوید: لا تکرار فی التجلی. البته که این جملات تجلی چیز خاصی نیستند ولی وقتی کلامی یا اثری ولو به تکرار از قلم جاری میشود -با رعایت نکاتی- مدل ذهنی توست و فرق دارد.
بت سازی آن امر مکرری است که در فرهنگ ما نهادینه شده است. هیجان زدگی و بت سازی در هر جایی از تاریخ این مملکت که دست بگذاریم خودنمایی میکند. جالب اینجاست که همه میدانیم چیز بدی است و همه هم میدانیم وجود دارد. اینکه کجا ها چه چیز هایی را بت کرده ایم و اشتباه کرده ایم مهم است. این مهم است و کسی معمولا به دنبال پیدا کردنش نمیرود. اگر هم برود احتمالا قبولش نمیکند…